يكي از روزها امام عليه السلام مانند تمامي مردم به حمام عمومي تشريف بردند. داخل آن حمام مردي غريب و ناشناس بود كه مي خواست كسي بدنش را كيسه بكشد ...
برخورد امام عليه السلام با حكام و صاحب منصبان
فضل بن سهل ذوالرياستين كه مأمون، رياست نيروهاي مسلح و رياست ديوان دربار خود را به او داده بود، به دستور مأمون عباسي براي خود امان نامه اي با اختيارات كامل نوشته و آن را به امضاي درباريان رسانيد و سپس براي مهر مأمون آن را نزد وي فرستاد و مأمون هم آن را مهر زد و سپس تمام خواسته هاي فضل را برآورده ساخت.
فضل براي اينكه همين امتيازات را داشته باشد از مأمون خواست آن را به امضاي امام رضا عليه السلام كه وليعهد بود، برساند. اما ...
عمل صالح و دوستى آل محمد
عن الرّضا عليه السلام :
لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العبادة اتكالا على حب آل محمد عليهم السلام ولا تدعوا حبّ آل محمـد عليهم السلام لامرهـم اتّكـالاً علـى العبـادة فـانـّه لايقـبل احـدهـمـا دون الاخر.
امام رضا عليه السلام فرمود :
مبادا اعمال نيك را به اتكاى دوستى آل محمد عليهم السلام رها كنيد؛ و مبادا دوستى آل محمد عليهم السلام را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از ايـن دو، به تنهايى پذيرفته نمى شود .(1)
پنج صفت مهم
عن الرّضا عليه السلام :
خمـسٌ مـن لـم تكـن فيه فلا تـرجـوه لشـىءٍ مـن الـدنيـا و الاخـرة من لم تعرف الوثاقة فى ارومته و الكرم فى طباعه والرصانة فى خلقه والنبل فى نفسه و المخافة لربّه .
امام رضا عليه السلام فرمود:
پنج صفت است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باشيد:
ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى
ـ كسى كه در سرشتـش كرم نيابـى
ـ كسـى كه در آفرينشـش استـوارى نبينى
ـ كسى كه در نفسش نجابت نيابى
ـ كسى كه از خدايش بيمناك نباشد.(2)
نتيجه رضايت از خدا
عن الرّضا عليه السلام:
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَليل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَليل مِنَ العَمل. (3)
امام رضا عليه السلام فرمود:
هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود.
برخورد مناسب با چهار گروه
عن الرّضا عليه السلام :
اصحاب السلطان بـالحَذر، وَ الصـّدّيق بـالتّـواضُع، وَ العدوّ بـالتّحـــرُز، وَ العامّة بالبشـر.(4)
امام رضا عليه السلام فرمود:
- از سلطان و زمامـدار دوري كن
- و با دوست با تواضع و فروتني؛
- و با دشمـن بـا احتيـاط و اجتناب؛
- و بـا مـردم بـا روى خـوش رفتار كن .
ديدار و اظهار دوستى با هم
عن الرّضا عليه السلام:
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا ولا تحـاشمـوا .(5)
امام رضا عليه السلام فرمود:
به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد .
ميانه روى و احسان
عن الرّضا عليه السلام:
عليكم بالقَصد فى الْغِنى وَ الْفَقر، وَ الْبرّ مِن القليل و الكثير؛ فان الله تبارك و تعالـى يعظم شقّة التـَّمرة حتـى يـَأتـى يـَوْم الْقيامة كجبل احـد . (6)
امام رضا عليه السلام فرمود :
بر شما باد به ميانه روى در فقـر و ثروت ؛ و نيكى كردن چه كم و چه زياد - زيرا خـداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايـد كه ماننـد كـوه احد باشد .
بهترين اعمال بعد از واجبات
عن الرّضا عليه السلام:
ليـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَ الفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن. (7)
امام رضا عليه السلام فرمود:
بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نيست .
نتيجه خدمت به مؤمن
عن الرّضا عليه السلام:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه يـَوم القيامة.(8)
امام رضا عليه السلام فرمود:
هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
حسن ظن به خدا
عن الرّضا عليه السلام :
أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله كان عنـد ظنّه ، وَ مَن رَضى باْلقَليل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه اليَسير مِن العمل، وَ مَن رَضى باليَسير مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله ، وَ بصّره الله دار الدّنـيا وَ دَواءهـا، وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام.(9)
امام رضا عليه السلام فرمود:
به خداوند خوش بين باش، زيرا هر كه به خدا خوش بين باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است،
و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد، خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد ،
و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد،
و خـداوند او را به دنيا و دوايـش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت مي رساند .
بدترين مردم
عن الرّضا عليه السلام :
إنّ شـرّ النـّاس مـَن مَنع رفـدَه ، وَ أكل وحـدَه، وَ جلـدَ عبـدَه .(10)
امام رضا عليه السلام فرمود :
به راستـى كه بـدترين مردم كسى است كه يارىاش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد، و افراد تحت امرش را بزند .
منبع: imamrezatv.ir
1- بحار الانوار،ج 78، ص 348.
2- تحف العقـول، ص 446 / بحارالانوار،ج 78، ص 339.
3- بحـارالانـوار، ج 78، ص 357.
4- بحارالانوار،ج 78، ص 356.
5- بحارالانوار،ج 78، ص 347.
6- بحارالانوار، ج 78، ص 346.
7- بحارالانوار، ج 78، ص 347.
8- اصول كافى، ج 3، ص 268.
9- تحف العقول، ص 449.
10- تحف العقول، ص 448.
برخورد امام عليه السلام در برابر اديان و فرقه ها
امام رضا عليه السلام نسبت به اديان و فرق مختلف به صورت عادلانه و عاقلانه برخورد مي نمودند. نمي گذاشتند ظلمي به آنها روا شود و بسيار حساب شده از ماهيت انحرافي آنها پرده بر مي داشت و مقابله مي نمود. كه به چند نمونه اشاره مي شود.
زردتشتي
ياسر خدمتگذار امام گويد: از نيشابور نامه اي به مأمون رسيد، به اين مضمون كه مردي زردشتي هنگام مرگ وصيت كرده ثروت زيادي كه از او باقي مانده ...
صوفي
محمد بن سنان گويد: در خراسان خدمت امامعليه السلام بودم. مأمون روزهاي دوشنبه و پنجشنبه در ديوان مظالم مي نشست و امام رضا عليه السلامهم در آنجا حاضر بود و سخنان ستمديدگان را گوش فرا مي داد. روزي از اين روزها مردي از صوفيه را آوردند ...
واقفي
علي بن عبدالله زهري گويد: نامه اي به حضرت رضا عليه السلام نوشتم و در آن از واقفيه پرسيدم. در پاسخ من نوشت: واقفيه به حقيقت پشت كرده ...
خوارج
محمد بن زيد رازي روايت مي كند كه در خدمت امام رضا عليه السلامبودم. در ايامي كه مأمون او را به وليعهدي معرفي كرده بود. مردي از خوارج در حالي كه در دستش خنجري زهرآگين بود وارد شد و ...
امام علي عليه السلام: الحكمة ضالة المومن، فخذ الحكمة و لو من أهل النفاق.(قصار الحكم:80)
و عنه عليه السلام: خذ الحكمة أني كانت، فان الحكمة تكون في صدر المنافق فتلجلج في صدره حتي تخرج فتسكن إلي صواحبها في صدر المومن.(قصار الحكم:79)
حضرت در دو روايت مذكور، اهميت كسب حكمت را مي فرمايند، تا آنجا كه حتي اگر در سينه منافقي ( چه رسد به كافر كه وضعش بهتر از منافق هست) حكمتي بود، امر به دريافت آن مي كنند.
اصلا حكمتها براي مومنين هست و صاحب اونها مومنين هستند، چرا بايد هراس داشت كه چون اين حرف را فلان كافر زده پس نبايد حتي به طرفش نزديك شد؟!
هر چند كه قائليم به اولويت كلام معصوم عليه السلام تا آنجايي كه مي گوييم، كسي كه به در خانه اهل بيت عليهم السلام برود، و طالب حقيقي باشد، آنقدر سيراب مي شود كه حتي نيازي به پيگيري كلام غير آنها نيست، چه رسد به كلام منافق و كافر و ... .
و اصلا هر آنچه از كلمات حكيمانه و نكته داري كه از دهان غير معصوم صادر مي شود، همه اش به بركت وجود معصوم عليه السلام هست. اصلا اصل وجود غير معصوم به بركت وجود معصوم هست چه رسد به كلامش يا ... .
ارزش تفكر
“ آدميان از هيچ چيز روي زمين به اندازه تفكر نمي ترسند · · ·
تفكر ويرانگر و طغيانگر است، مهيب و هولناك است، تفكر نسبت به تعصبات، نهادهاي جا افتاده
و عادت هاي آسايش بخش، بي رحم است.
تفكر به قعرِ جهنم سرك مي كشد و نمي هراسد.
تفكر، عظيم چابك و آزاد است، نور جهان است و شكوه بشر.“
برتراند راس
اين حب جاه است كه انسان را به جهنم ميبرد
امام خميني(ره) حبّ جاه و مقام پرستي را عامل جهنمي شدن انسان معرفي مي فرمود:
«همه بلاهايى كه سر انسان مىآيد از اين حبّ نفس است؛ [از اين] كه آدم خودش را دوست دارد. تمام گرفتاريهايى كه براى همه ما هست، براى اين حبّ جاه و حبّ نفس است. حبّ جاه است كه انسان را به كشتن مىدهد، انسان را به فنا مىدهد، انسان را "به جهنّم" مي برد. رأس همه خطيئه ها همين است: رَأْسُ كُلِّ خَطيئَةٍ همين حبّ جاه و حبّ نفس است.»1
1- تفسير سوره حمد، ص 109
اقتدار امام مهدي(عج) در كلام امام(ره) و رهبري مدظله العالي
«ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور-انشاء الله- تهيه بشود.»1
«استقرار عدالت، چه در سطح جهاني - آن طور كه آن وارث انبيا انجام خواهد داد و چه در همه بخشهاي دنيا، احتياج به اين دارد كه مردمان عادل و انسانهاي صالح و عدالتطلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگويان حرف بزنند. با كساني كه سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمي شود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت كرد. آغاز دعوت پيغمبران الهي با زبان نصيحت است؛ اما بعد از آنكه توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهيز كنند، آنگاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت، با زبان قدرت حرف مي زدند.
شما ببينيد در همين آيه كريمه قرآن كه راجع به قسط صحبت ميكند و ميگويد خداي متعال همه پيغمبران را فرستاد، «ليقوم النّاس بالقسط»؛ براي اينكه قسط و عدالت را در جامعه مستقر كنند، بلافاصله ميفرمايد: «و انزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للنّاس»؛ يعني پيغمبران علاوه بر اينكه با زبان دعوت سخن مي گويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتي كه مجهّز به سلاح هستند و با زورگويان و قدرتطلبان فاسد، معارضه و مبارزه ميكنند. پيغمبر اكرم وقتي به مدينه آمد و نظام اسلامي را تشكيل داد، آيات قرآن را بر مردم مي خواند، به گوش دشمنان هم مي رسانيد؛ اما به اين اكتفا نمي كرد. كساني كه طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگويان و زيادهطلبان و متجاوزان به حقوق انسانها بايد خود را به قدرت مجهّز كنند. لذا شما ميبينيد از روزي كه نظام اسلامي به وجود آمد - يعني اسلام مجهّز به قدرتِ يك ملت بزرگ و امكانات يك كشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حركت اسلام را جدّي گرفتند و علاقهمندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اكناف عالم اميدوار شدند. بسياري از پيغمبران در ميدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم مي گذاشتند: «و كأيّن من نبىٍ قاتل معه ربّيون كثيرٌ»
بعضيها بي توجّه، از جدايي دين و سياست حرف مي زنند؛ يعني دين را به گوشههاي خلوت برانند و انسان ديندار، فقط به نصيحت اكتفا كند! در اينجا نصيحت نمي تواند كاري بكند. آنچه مي تواند قدرتها را مهار و تهديد كند و در برابر ظلم و فساد مقاومت نمايد و ريشه آن را بَركند يا آن را متزلزل سازد، قدرت الهي و اسلامي است؛ قدرت سياسي اي است كه در اختيار احكام اسلامي باشد. امام زمان ارواحنافداه با اقتدار و قدرت و تكيه بر توانايي اي كه ايمان والاي خودِ او و ايمان پيروان و دوستانش، او را مجهّز به آن قدرت كرده است، گريبان ستمگران عالم را ميگيرد و كاخهاي ستم را ويران مي كند.»2
1- امام خمينى رحمه اللّه، صحيفۀ نور، ج7 ص255
2- بيانات رهبري در ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عيد نيمهشعبان1381/07/30
منبع: رجا نيوز
قضاوت با شما خواننده گرامي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مرحوم ملا محمدعلي مجتهد، معروف به مرحوم آيتالله احمد مجتهدي تهراني، از علماي بنام تهران بود كه سال 86 بدرود حيات گفت، اما سخنرانيها و پندهاي عرفاني و اخلاقي وي به يادگار مانده است و ميتوانيم هر چند به صورت مجازي هم كه شده، پاي درس اين استاد اخلاق، تلمذ كنيم.
آيتالله مجتهدي، رابطه خوبي با طلاب داشت، طوري كه فضاي گرم و صميمي بر حوزه علميهشان حاكم بود. اين استاد برجسته اخلاقي، مباحث را چنان رسا ارائه ميداد كه بر دل مينشست؛ به طوري كه حتي هم اكنون نيز نشستن پاي صحبت و كلاس اخلاق ايشان، خالي از لطف نيست.
«فِي مَوَاعِظِ العَدَدِيَه عَنِ النَبِي صَلَي الله عَلَيهِ و آلِه إنُّه قَالَ فِي وَصِيَة لَه» پيغمبر (ص) اميرالمۆمنين (ع) را وصيت كرد «يَا عَلِيُّ اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَتَعَلَّمَهَا فِي الْمَائِدَةِ» كنار سفره كه مينشيني، دوازده خصلت را بايد ياد بگيري. أَرْبَعٌ مِنْهَا فَرِيضَةٌ چهار عدد از آنها واجب است «وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ» چهار عدد از آنها مستحب است«وَ أَرْبَعٌ مِنْهَا أَدَبٌ» و چهار عدد از آنها ادب است.
1. «فَالْمَعْرِفَةُ به ما يَأْكُلُ» بدانيد غذايي كه ميخوريد حلال است يا حرام. هر چيزي را نخور. خانه هركسي كه ربا ميخورد، رشوه ميخورد و خمس نميدهد، نرو. آيه قرآن هم هست: «فالينظر الانسان الي طعامه». انسان وقتي كه غذا ميخورد، بايد ببيند از كجا آمده است.
2. «وَ التَّسْمِيَةُ» اول غذا، بسم الله بگو.
3. «وَ الشُّكْر» بعد از غذا هم شكر بگويد: الحمدلله.
4. «وَ الرِّضَا» آبگوشت ميخوري، به مادرت نگو آبگوشت چيست؟ نان خالي هم اگر داريد، بايد راضي باشيد و بگوييد خدايا به نان و پنيرت هم شكر.
1. «فَالْجُلُوسُ عَلَي الرِّجْلِ الْيُسْرَي» وقتي كه مينشيند، مانند علما كه روي پاي چپ مينشينند و پاي راستشان را بلند ميكنند.
2. «وَ الْأَكْلُ به ثلاثِ أَصَابِعَ» با سه انگشت غذا بخوريد، قديمها قاشق نبود.
3. «وَ أَنْ يَأْكُلَ مِمَّا يَلِيهِ» از جلوي خودت بخور.
4. «وَ مَصُّ الْأَصَابِعِ» مستحب است كه اگر آدم با دست غذا خورد، دستهايش را بليسد. يك مادهاي در آن است كه با غذا هضم ميشود.
1. «فَتَصْغِيرُ اللُّقْمَةِ» لقمه را كوچك برداريد، نه مثل ساندويچ. ساندويچ خوردن، بيادبي است.
2. «وَ الْمَضْغُ الشَّدِيدُ» يعني جويدن خوب. خوب بجويد غذاها را. آسياب كنيد، نه اينكه غذاي نجويده را به معده ببريد و به دل درد مبتلا شويد.
3. «وَ قِلَّةُ النَّظَرِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ» غذاي خودت را بخور و به ديگران نگاه نكن. چه كار داري؟ مخصوصاً صاحب خانه نگاه ميكند كه مهمانها چه ميخورند، اين هم ادب است كه آدم، كم نگاه كند.
4. «وَ غَسْلُ الْيَدَيْنِ» ادب اين است كه وقتي غذا ميخورد، هم اول و هم آخر، دستش را بشويد.
منبع: راسخون