حقيقت توكل
سئل الـرضـاعليه السلام:
عن حـد التـوكل؟ فقـال: أن لاتَخـافَ أحـدً إلاّ الله .(1)
از امام رضا عليه السلام از حقيقت تـوكل سـوال شـد، فرمـود: اين كه جز خدا از كسـى نترسى .
سلاح پيامبران
عن الـرضـا عليه السلام:
انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسِلاح اْلانبياء .
فقيل: وَ ما سلاحُ اْلانبياء؟ قال: الدعاء .(2)
حضـرت رضا عليه السلام هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران .
پرسيدند : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا .
صله رحم با كمترين چيز
ويژگيهاى دهگانه عاقل
دوستى با مردم
پاكيزگي
نتيجه كار خوب و بد
خوشي وعيش دنيا
بخيل و حسود
يكي از روزها امام عليه السلام مانند تمامي مردم به حمام عمومي تشريف بردند. داخل آن حمام مردي غريب و ناشناس بود كه مي خواست كسي بدنش را كيسه بكشد ...
برخورد امام عليه السلام با حكام و صاحب منصبان
فضل بن سهل ذوالرياستين كه مأمون، رياست نيروهاي مسلح و رياست ديوان دربار خود را به او داده بود، به دستور مأمون عباسي براي خود امان نامه اي با اختيارات كامل نوشته و آن را به امضاي درباريان رسانيد و سپس براي مهر مأمون آن را نزد وي فرستاد و مأمون هم آن را مهر زد و سپس تمام خواسته هاي فضل را برآورده ساخت.
فضل براي اينكه همين امتيازات را داشته باشد از مأمون خواست آن را به امضاي امام رضا عليه السلام كه وليعهد بود، برساند. اما ...
برخورد امام عليه السلام در برابر اديان و فرقه ها
امام رضا عليه السلام نسبت به اديان و فرق مختلف به صورت عادلانه و عاقلانه برخورد مي نمودند. نمي گذاشتند ظلمي به آنها روا شود و بسيار حساب شده از ماهيت انحرافي آنها پرده بر مي داشت و مقابله مي نمود. كه به چند نمونه اشاره مي شود.
زردتشتي
ياسر خدمتگذار امام گويد: از نيشابور نامه اي به مأمون رسيد، به اين مضمون كه مردي زردشتي هنگام مرگ وصيت كرده ثروت زيادي كه از او باقي مانده ...
صوفي
محمد بن سنان گويد: در خراسان خدمت امامعليه السلام بودم. مأمون روزهاي دوشنبه و پنجشنبه در ديوان مظالم مي نشست و امام رضا عليه السلامهم در آنجا حاضر بود و سخنان ستمديدگان را گوش فرا مي داد. روزي از اين روزها مردي از صوفيه را آوردند ...
واقفي
علي بن عبدالله زهري گويد: نامه اي به حضرت رضا عليه السلام نوشتم و در آن از واقفيه پرسيدم. در پاسخ من نوشت: واقفيه به حقيقت پشت كرده ...
خوارج
محمد بن زيد رازي روايت مي كند كه در خدمت امام رضا عليه السلامبودم. در ايامي كه مأمون او را به وليعهدي معرفي كرده بود. مردي از خوارج در حالي كه در دستش خنجري زهرآگين بود وارد شد و ...